❤️فن کلاب هــــــــــــواداران (ᗩᘉᓰᗰᕮᕼ & K-P〇ᖘ)❤️

のدنیای انیــــــمه ~کره ای و کـــــدの


http://s9.picofile.com/file/8274244626/love_by_laurapora.jpg


:.به ادامه ی مطلب برید!:.

در بیمارستان همه نگران بودن!

یونا:چی شده؟چر ا چرا ناراحتین؟چه اتفاقی افتاده؟

سوزوکی:آقای یوکی وضعیت خوبی ندارن دارن شک میزنن بهش!

یونا :چی؟آخه چطور؟

شون:مث اینکه فشارش افت کرده!

برای همین ....

یونا: نه نه نه نمیشه !اون نباید!

نوریشیما:من نمیخواستم واقعا نمیخواستم!

یونا:اشکال نداره واقعا تو کاری انحام نداری که متاسف باشی!

فقط ما باید دعا کنیم!

یونا و نوریشیما در حال دعا بودن وضعیت سفید بود!کم ضربان قلب میومد پایین اما.../

در همین لحظه یوکی برگشت به دنیای ما!همه آهی کشیدن و خدا را سپاس گفتن!

یونا:خیلی خوشحالم!

نوریشیما:اوووه!خدای من!

یونا:نوریشیما تو میتونی بری من از قولت به یوکی میگم که معذرت خواهی کردی!

-نگهبان بیا خانوم نوریشیما رو ببر!

-چشم!

یونا به مدت 3 ساعت منتظر بود تا آقای یوکی رو از اتاق ریکاوری به بخش بردن!

یونا:خوشحالم حالتون بهتر شده!

یوکی:اووه متاسفم که نگرانتون کردم.

یونا:نه نه مشکلی نیس .

یونا:....

یوکی:....

یونا:خببببب!اها نوریشیما گفت که بهتون بگم واقعا متاسفه!اون دختر مظلومیه!

یوکی:منم از اون کینه ای به دل ندارم!به احتمال زیاد تبرعه میشه !

یونا:اون مدارکی داره که فساد های مقام ها رو مطرح میکنه!

یوکی:که اینطور!خب به احتمال زیاد فردا مرخص میشم!

یونا:چه خوب پس من دیگه میرم!

یوکی:خدافظ!

فردا صبح یونا واسه یوکی جشن بزرگی تدارک دید!

که ....

قسمت بعدی 10 نظر!

جمعه 12 آذر 1395 ساعت 11:52 کی این مطلبو نوشته؟ ƖƝƊƠƦƛ✘